بسم الله
یه قضاوت بی طرفانه ...
احمدی نژاد چهار سال با همه مشکلات و موانع دست و پنجه نرم کرد و نیاز هارو شناخت و برا رفع آن ها هم کلی برنامه دارد و بخشی هم عملی کرده است ، اما موسوی با قهر بیست ساله خود از صحنه ی سیاست و پرداختن به فعالیت های هنری ( که اونم بعید میدونم ) از کوچکترین مسایل کشور هم بی خبر است ( فکر کنم خونشون آنتن نداشتند )
مثال : ابتدا با عدم آگاهی از چگونگی ارایه ی سهام عدالت گفت این سهام را جمع خواهیم کرد اما بعد از اعتراض متصدی ارایه ی سهام عدالت و اعلام توزیع بین 20 میلیون نفر حرف خود را پس گرفت . و یا در سخنرانی خورد در شبکه یک سیما کارخانه شکر اراک را دولتی خواند در حالی که این کارخانه سال هاست به بخش خصوصی واگذار شده است بنده خدا اراک هم استان خواند
موسوی متکی به مشاوران خود می باشد به گونه ای که حتی همسر خود را در سفر های استانی همراه خود می کند ، مشاوران موسوی همان هایی هستند که در 8 سال دولت اصلاحات به خاتمی مشاوره دادند و درسی که خاتمی از این مشاوره ها گرفت (( در این هشت سال تدارکاتچی جبهه اصلاحات بوده است ))
احمدی نژاد بر اساس نیاز های جامعه ، توجه به ارزش ها ، استفاده از نظر مردم در کارها بهره میگیرد البته مخالفانش برای سیاه نمایی نماد پوپولیسم یا عوام فیربی به او دادند
عدم توجه موسوی به مسائل کلان کشور : در حالی که احمدی نژاد4 سال در گیر برنامه هسته ای در سطوح عالی بوده است ، موسوی هیچ اشاره ای به این مسائل نکرد و انگار توجه به مسائل خردی که هیجانات عده ای جوانان را برمی انگیزد مهم تر است ...جمع آوری گشت ارشاد و پیش کشیدن بحث سیب زمینی و پرتغال و گوجه فرنگی ....
(( شیوه ی صحیحی برای تبلیغات میباشد؟ ))